آقای مادران شهدا
فرازی از وصیت نامه شهید ابراهیم قزل قایه ای
من خیلی فکر کردم و وقتی می خواستم تصمیم قانع کننده ای بگیرم، شیطان به سراغم می آمدو اول مامان را و زحماتی را که برای ما کشیده است و می کشد به یادم می انداخت و مرا در هدفم سست می کرد؛ ولی الآن تصمیم خودم را گرفته ام و هیچ فکر مامان را نمی کنم، چون ما همگی صاحب داریم، آقا داریم.
مولایمان می گوید بیایید و بقیه ی مشکلات را من خودم حل می کنم؛ پس چرا بایستم و خودم را بی خودی بند کنم؟!
سلام. متن زیبایی بود. اجرتان با شهدا.