كتاب خانم فهيمه ربيعي مدير مدرسه علميه نرجس خاتون(س) شاهين شهر با عنوان “تولد فرزند بعد از وفات والدين از منظر فقه و حقوق” در هفتمين جشنواره علامه حلي(ره) رتبه اول را كسب نمود.
«الرّحمن علّم القرآن» (الرحمن، آیه 1 و 2 )
هر چند معلّمان بكوشند و استادان تلقین كنند همه اینها اسباب هستند و آموزنده حقیقى خداوند است.
الف) حضرت آدم علیه السلام را علم اسامى آموخت: «و علّم الاسماء كلّها» بقره، 31
ب ) حضرت داوودعلیه السلام را زرگرى بیآموخت: «و علمنّاه صنعة لبوس لكم» انبیاء، 80
ج ) حضرت عیسى علیه السلام راكتاب و حكمت بیآموخت: «و یعلمه الكتاب و الحكمة» آل عمران، 48
د ) حضرت خضر را علم و معرف آموخت: «و علمنّاه من لّدنّا علماً» كهف، 65
ه) حضرت پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله وسلم را اسرار نظام جهان آموخت: «و علمك مالم تكن تعلم» نساء، 113
و ) عالمیان را بیان بیآموخت: «خلق الانسان علمّه البیان» الرحمن، 4
علم وسیله است نه هدف
در قرآن، علم هدف شمرده نشده است بلكه وسیلهاى است براى رشد و هدایت و رسیدن به مقصد. در مورد حضرت موسى علیه السلام و خضر قرآن چنین بیان مىكند: «قال له موسى هل اتّبعك على ان تعلّمن مما علّمت رشداً» كهف، 66
آیا من اجازه دارم از تو پیروى كنم تا از آنچه به تو تعلیم داده شده و مایه رشد وصلاح من است به من بیاموزى؟ از تعبیر رشداً چنین استفاده مىشود كه علم هدف نیست بلكه براى راه یافتن به مقصود و رسیدن به خیر و صلاح مىباشد. چنین علمى ارزشمند است و باید از استاد آموخت.
در قرآن كريم به صورت صريح تنها يك بار كلمه عيد به كار رفته است ولى به صورت اشاره و ضمنى آياتى از قرآن به اين مسأله اشاره دارد. خداوند در باره درخواست حواريون اين واژه را به معنايي كه ما امروز از اين واژه مي فهميم به كار برده است : «قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَآ أَنزِلْ عَلَيْنَا مَآئدَةً مِّنَ السَّمَآءِ تَكُونُ لَنَا عيدا ؛ خداوند ]دعاى او را مستجاب كرد و[ گفت: من آنرا بر شما نازل مى كنم ولى هر كس از شما بعد از آن كافر گردد ]و راه انكار پويد[ او را چنان مجازات مى كنم كه احدى از جهانيان را نكرده باشم»( مائده 114)
عيد در لغت از ماده «عود» به معناى بازگشت گرفته شده است . از كاربرد هاي اين واژه مي توان دريافت كه چون اصالت در آفرينش كمال و كمال خواهي و بازگشت و رجوع به آن است ، مراد از عود ، بازگشت به كمال است. پس هرگاه انسان و يا طبيعت به جايگاه و اصل خود بازگشت آن روز ، روزي است كه مي توان از آن به عيد تعبير و ياد كرد. از اين روست كه به روزهايى كه مشكلاتي از قوم و جمعيتى برطرف مى شود و يا پيروزى ها و راحتى هاى نخستين باز مي گردند آن روز را عيد گرفته و شادي بازگشت خود را جشن مي گيرند. چنان كه گفته شد در اعياد اسلامى به مناسبت اين كه در پرتو اطاعت يك ماه رمضان و يا انجام فريضه بزرگ حج، صفا و پاكى فطرى نخستين به روح و جان انسان باز مى گردد و آلودگى ها كه بر خلاف فطرت است از ميان مى رود، عيد گفته شده است و از آنجا كه روز نزول مائده بر حواريون روز بازگشت به پيروزى و پاكى و ايمان به خدا بوده است حضرت مسيح آن را «عيد» ناميده است.
عيد به اين معنا در حقيقت بيانگر خودسازي انسان نيز است ؛ زيرا كساني كه به نوعي با خودسازى توانسته اند به كمال خود بازگردند و با اصل خود ارتباط بر قراركنند به شادي و سرور مي پردازند. به قول مولوي رومي هر كسي چون دور ماند از اصل خويش ؛ باز جويد روزگار وصل خويش. اين بازجويي روزگار وصل در شكل و قالب خودسازي خود را نشان مي دهد و كسي كه خودسازي مي كند در جستجوي بازگشت به اصل خود حركت مي كند و هر گاه اين احساس را در خود مي يابد كه به آن سو حركت كرده است ، شاد و مسرور مي شود كه مي تواند به اصل خود بازگردد و كمال لايق را دريابد. در اعياد مذهبي مساله بازگشت به اصل از طريق خودسازي بارها و بارها مورد تاكيد قرار مي گيرد تا انسان به فراموشي دچار نشود و از راه دور نگردد.
مصداق: اعیاد اسلامی مانند عید فطر
الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَواْ لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ (بقره 275 )
کسانی که ربا می خورند،( در قیامت از قبرشان) بر نمی خیزند، مگر مانند کسی که بر اثر تماس با شیطان، دیوانه شده است.
این آیه، پرده از حقیقت رباخواری برداشته و باطن آن را نمایان میکند. بر اساس این آیه، ربا، جنون آور است و ربا خوار فردیست دیوانه.
مصداق: ربا خواری در جامعه
خداوند متعال مي فرمايد: (خذ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ (199) وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (200): (عفو را پيشه كن و به نيكي دستور ده و از جاهلان روي بگردان، و اگر از شيطان به تو وسوسه اي رسيد، به خداوند پناه بر، كه او شنوايِ داناست). «اعراف/199ـ200»
مصداق: استعاذه (اعوذ بالله من الشيطان رجيم)
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِن يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَىٰ ذِكْرِ اللَّـهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ۚ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره جمعه آیه ۹)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، چون براى نماز جمعه ندا درداده شد، به سوى ذكر خدا بشتابيد، و داد و ستد را واگذاريد. اگر بدانيد اين براى شما بهتر است.
مصداق: نماز جمعه
وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ «غافر 60 »
و پروردگارتان گفت: «مرا بخوانيد تا براى شما اجابت كنم. همانا كسانى كه از عبادت من سر باز زده و تكبّر مىورزند به زودى با سرافكندگى به جهنّم وارد مىشوند».
مصداق: دعا کردن
1. اگر آن كس كه كار انجام مى دهد، ابراهیم و همكارش اسماعیل و محل كارش مسجدالحرام و نوع كارش ساختن كعبه باشد؛ امّا قبول نشود، ارزشى ندارد؛ لذا حضرت ابراهیم هنگام ساختن كعبه گفت: «ربّنا تقبّل منّا»(بقره، 127.)، خداوندا! این عمل را از ما قبول فرما.
2. اگر نذر كننده مادر مریم و مورد نذر، فرزندى باشد كه سالها انتظارش را داشته و فرزندش را وقف مسجد كند، باز هم باید به فكر قبولى آن باشد، همان گونه كه مادر حضرت مریم پس از نذرش گفت: «فتقبّل منّى»(آل عمران، 35.)، خداوندا! این عمل را از من پذیرا باش.
مصداق: بهترین عمل، آن است كه مورد قبول خدا باشد.
«وَ أَمْرُهُمْ شُوری بَیْنَهُم» (شوری/38) در کارهای خود مشورت می کنند.
مصداق: مشورت در کارها، دموكراسی
منبع: درسهایی از قرآن حجت الاسلام قرائتی
•یا أَیهَا النَبی قُل لِأَزواجِکَ و بَناتِکَ وَ نِساءِ المُؤمِنینَ یدُنینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلا بیبهنَّ ذلِکَ أَدنی أَن یعرِفنَ و لایوذَینَ و کان الله غفوراَ رحیماَ.»1(سوره احزاب، آیه 59)«ای پیامبر، به زنان و دخترانت و زنان مؤمن بگو: جلباب های خود را به هم نزدیک سازند تا با این پوشش بهتر شناخته شوند و از تعرض هوس رانان آزار نبینند و خداوند بخشنده و مهربان است. »
مصداق: پوشش و حجاب کامل (چادر)