|
اهميت فتح خرمشهر فتح خرمشهر از دو جهت حائز اهميتى خاص بود: جهت اول اينكه: با اين پيروزى بزرگ، جنگ وارد مرحله نوينى شد و قواى اسلام با تهاجمات كوبنده خودمرحله به مرحله پيروزيهاى تازهاى را به ملت مسلمان ايران و همه ملتهاى مسلمانى كه عاشق و شيفته انقلاب اسلامى هستند و چشم اميد به اين نهضت الهى دوخته اند، هديه كرد. باز شدن بابى جديد بر روى سلحشوران ايران و حملات برق آسا و دلاورانه آنها بود كه دشمن زبون را ديوانه وار به استفاده از سلاحهاى شيميايى مجبور نمود. دشمن مى دانست كه اين مرحله از جنگ با مراحل پيشين، تفاوتى فاحش دارد و يورشهاى سهمگين و بى باكانه لشكريان اسلام را هيچ چيز پاسخگو نيست. اين درماندگى و بيچارگى باعث شد تا دشمن به سلاحهاى شيميايى پناه ببرد، و چيزى نگذشت كه اين سلاح نيزكهنه شد و راهى براى رهايى خصم از دام مرگ و ذلت نگشود. جهت دوم اينكه: اين فتح عظيم باعث گشت آمريكاى جهانخوار و ساير قدرتهاى استعمارى حساب كار خود رابكنند و از موضع تهاجم و حمله، به موضع دفاع بيفتند. پيش از اين چنين مى پنداشتند كه نه تنها عراق به عنوان ژاندارم منطقه سرگرم نوكرى و خدمتگزارى آنها خواهد بود، بلكه با پيروزى اين رژيم دست نشانده بر ايران، ژاندارم اصلى منطقه كه در اثر انقلاب اسلامى از دست رفته بود، ديگر بار احيا و ابقا خواهد شد. ليكن پس از فتح خرمشهر، نه تنها انديشه تصرف ايران از سر آنان پريد، كه هول و وحشت سقوط رژيم دست نشانده صدام هم سراپاى وجود ناپاكشان را فراگرفت و آنان را وادار كرد كه خود را به جهد و تلاش وتكاپو بيندازند تا شايد صدام را از سقوط نجات دهند. روزنامه فرانسوى ليبراسيون در اين باره نوشت: پس از بازپس گيرى خرمشهر توسط ايرانيان، بلافاصله آمريكا و اروپا و برخى از كشورهاى منطقه خليج فارس، ابتكارات متعددى را براى پايان دادن به اين جنگ به كار گرفتند تا به اين ترتيب از سقوط صدام جلوگيرى كنند. حضرت امام خمينى(ره) درفرازى ازپيامشان درخصوص آزادى خرمشهرچنين فرمودند: اينجانب با يقين به آنكه: «ما النصر اِلاّ من عنداللَّه » از فرزندان اسلام و قواى مسلح، كه دست قدرت حق ازآستين آنان بيرون آمده، و كشور امام زمان -عج- را از چنگ گرگان آدم خوار، كه آلتهايى در دست ابرقدرتان، خصوصاً آمريكاى جهانخوارند، بيرون آورد و نداى اللَّه اكبر را برفراز آن شهر خرم كه با دست پليد جنايتكاران غرب به خون كشيده شد و خونين شهر نام گرفت، تشكر مى كنم؛ و آنان فوق تشكر من و امثال من هستند. آنان به يقين مورد تقدير ناجى بشريت و برپا كننده عدل الهى در سراسر گيتى مى باشند. مبارك باد وهزاران مبارك باد برشما عزيزان و نور چشمان اسلام اين فتح و نصر عظيم. منبع : شورای سیاستگذاری ائمه جمعه
قالَ الاْمامُ السجاد - عليه السلام - : مِنْ سَعادَةِ الْمَرْءِ أنْ يَكُونَ مَتْجَرُهُ في بِلادِهِ، وَيَكُونَ خُلَطاؤُهُ صالِحينَ، وَتَكُونَ لَهُ أوْلادٌ يَسْتَعينُ بِهِمْ. «وسائل الشيعة، ج 17، ص 647» امام سجاد - عليه اسلام - فرمود: از سعادت مرد آن است كه در شهر خود كسب و تجارت نمايد و شريكان و مشتريانش افرادي صالح و نيكوكار باشند، و نيز داراي فرزنداني باشد كه كمك حال او باشند.
قالَ الاْمامُ السجاد - عليه السلام - : الدُّنْيا سِنَةٌ، وَالاْخِرَةُ يَقْظَةٌ، وَنَحْنُ بَيْنَهُما أضْغاثُ أحْلامِ. «تنبيه الخواطر، ص 343» امام سجاد - عليه اسلام - فرمود: دنيا همچون نيمه خواب (چرت) است و آخرت بيداري مي باشد و ما در اين ميان رهگذر، بين خواب و بيداري به سر مي بريم.
ولادت، كودكي و نوجواني امام سجاد عليه السلام زندگاني حضرت سجاد، زين العابدين عليه السّلام: ادوار زندگاني حضرت علي بن الحسين السجاد ـ عليه السّلام ـ ميتوان به دو دوره تقسيم نمود.
با چشم خود مشاهده كرد، اين قسمت از زندگي حساسترين دوره حيات امام زين العابدين ـ عليه السّلام ـ كه وظيفه خطير امام ـ عليه السّلام ـ در اين دوران، حفظ آثار حادثهي كربلا و انتشار اهداف بزرگ اين قيام، و صيانت از سيره و سنت رسول خدا و جوهرهي دين مبين بود. 1. تولد حضرت امام زين العابدين:
دامان پاك شهربانو در سال 38
2. كودكي امام سجاد ـ عليه السّلام ـ : امام سجاد ـ عليه السّلام ـ ثمرة درختي است كه در زمين پاك طيب و طاهر نشو و نما يافته. در آغوش ولايت و امامت رشد كرده از پستان نبوت شير نوشيده و از چشمه سار ولايت سيراب گشته است.
كه ميتوان به چند مورد اشاره كرد:
الوصيه مينويسد: «شهربانو در تولد امام زين العابدين اولين حمل او در حال نفاس در گذشت»[2]
نسبت به ودايع امامت.
با آن حال مواريث انبياء را در حضور همه فرزندان خود به امام حسن ـ عليه السّلام ـ داد و فرمود او به حسين بدهد و در اين موقع علي بن الحسين سجاد سه ساله بود كه حضرت امير دست سيد سجاد را گرفت و فرمود: پيغمبر خدا وصيت فرمود كه تو ودايع، امامت را پس از خود به فرزندت محمد باقر بدهي و از طرف من او را سلام برساني.[3]
فرمود پس از من اين ودايع را به فرزندم علي زين العابدين بسيار و امسلمه هم چنين كرد»[4].
اميرالمؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ»[5]
3. نوجواني امام سجاد ـ عليه السّلام ـ :
مدت 12 سال و اشتغال به كسب علم از امام مجتبي ـ عليه السّلام ـ و پدر بزرگوارش امام حسين ـ عليه السّلام ـ در اين دوران «علي ـ عليه السّلام ـ هنوز سنش به ده سال نرسيده بود كه با برادران و عموزادههاي خود به مسجد رسول خدا روانه گرديده و به استماع قرآن و اخبار و علم پرداخت. در مجلس پدر بزرگوارش حسين ـ عليه السّلام ـ و مجالس ياران و تابعين رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ حضور مييافت و به نقل حديث و آموختن اخبار مبادرت مينمود و ضمناً از عموي خود امام حسن ـ عليه السّلام ـ استفاده و در نزد او تلمذ ميكرد.
حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله ـ مطرح ساخته و به اصلاح آنها بپردازد و نظريات ايشان را معلوم سازد.
او پيدا ميشد، زيرا به اسرار قرآن به خوبي واقف بود و دستورات و موارد كلمات و تأديه آنان را خوب ميدانست گوئي سينهي او لوح محفوظي از قرآن است.
و عدم بيعت آن حضرت در برابر زورگوييهاي حكومت وقت.
كه مادرش هنگام وضع حمل دنيا را بدرود گفته است و بانوئي كه وي را مواظبت و نگهداري ميكند يكي از كنيزان ميباشد. علي ـ عليه السّلام ـ از عطوفت و مهرباني او به شگفت آمد زيرا دانست، با اينكه فرزند حقيقي او نيست بيش از حد معمول از او پرستاري ميكند از اين رو به حال او دقت كرده و سخت متوجه او گرديد و حقشناسي كرد.
داشته باشد كه هرگاه موفق شود آن را ادا كند. احترام به نامادري:
دست داد: از اين رو، بانويي پرستاري آن حضرت را برعهده گرفت و به عنوان نامادري در حفظ آن حضرت كوشيد، امام سجاد ـ عليه السّلام ـ وقتي كه بزرگ شد، با نامادرياش در يك كاسه غذا نميخورد. شخصي از آن حضرت پرسيد:
غذا نميخوري؟».
كه چشم مادرم به آن سبقت گرفته است، آن گاه نسبت به مادرم جفاكار گردم».[6]
مادر چقدر ارج و ارزش در پيش او دارد.
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم منبع : اندیشه قم
قالَ الاْمامُ السجاد - عليه السلام - : إنَّ دينَ اللّهِ لايُصابُ بِالْعُقُولِ النّاقِصَةِ، وَالاْراءِ الْباطِلَةِ، وَالْمَقاييسِ الْفاسِدَةِ، وَلايُصابُ إلاّ بِالتَّسْليمِ، فَمَنْ ـ سَلَّمَ لَنا سَلِمَ، ومَنِ اهْتَدي بِنا هُدِي، وَمَنْ دانَ بِالْقِياسِ وَالرَّأْي هَلَكَ. «مستدرك الوسائل، ج 17، ص 262، ح 25» امام سجاد - عليه اسلام - فرمود: به وسيله عقل ناقص و نظريه هاي باطل، و مقايسات فاسد و بي اساس نمي توان احكام و مسائل دين را به دست آورد; بنابراين تنها وسيله رسيدن به احكام واقعي دين، تسليم محض مي باشد; پس هركس در مقابل ما اهل بيت تسليم باشد از هر انحرافي در امان است و هر كه به وسيله ما هدايت يابد خوشبخت خواهد بود. و شخصي كه با قياس و نظريات شخصي خود بخواهد دين اسلام را دريابد، هلاك مي گردد.
قالَ الاْمامُ السجاد - عليه السلام - : مَنْ أطْعَمَ مُؤْمِناً مِنْ جُوع أطْعَمَهُ اللّهُ مِنْ ثِمارِ الْجَنَّةِ، وَمَنْ سَقي مُؤْمِناً مِنْ ظَمَأ سَقاهُ اللّهُ مِنَ الرَّحيقِ الْمَخْتُومِ، وَمَنْ كَسا مُؤْمِناً كَساهُ اللّهُ مِنَ الثّيابِ الْخُضْرِ. «مستدرك الوسائل، ج 7، ص 252، ح 8» امام سجاد - عليه اسلام - فرمود: هركس مؤمن گرسنه اي را طعام دهد خداوند او را از ميوه هاي بهشت اطعام مي نمايد، و هر كه تشنه اي را آب دهد خداوند از چشمه گواراي بهشتي سيرآبش مي گرداند، و هركس برهنه اي را لباس بپوشاند خداوند او را از لباس سبز بهشتي ـ كه بهترين نوع و رنگ مي باشد ـ خواهد پوشاند.
|