بیا تا با دلی غمگین نشینیم
به سوگ مقتدای دین نشینیم
|
بیا تا با دلی غمگین نشینیم به سوگ مقتدای دین نشینیم
رهايي بخش بشر است و دستورات معنوي و حكومتي آن بالاترين راه نجات است، از امام معصوم ماست. (امام خميني «ره») نهج البلاغه مرهمي است بر دردهاي جانكاه بشريت. نهج البلاغه داروي مؤثري است بر تلطيف روح انسانها و مبارزه با خشونتها. نهج البلاغه اثري است به درخشندگي آفتاب، به لطافت گل، به قاطعيت صاعقه، به غرش طوفان و برق، به تحرك امواج، به بلندي ستارگان دوردست بر اوج آسمانها. نهج البلاغه در حقيقت فرزند قرآن است. اين مجموعه زيبا و نفيس كه روزگار از كهنه كردن آن ناتوان است و گذشت زمان و ظهور افكار و انديشه اي نوتر و روشن تر بر ارزش آن افزوده، منتخبي است از خطابه ها و دعاها، وصايا، نامه ها و جمله هاي كوتاه مولاي متقيان علي (ع) كه بوسيله سيد شريف رضي در حدود هزار سال پيش گردآوري شده است.
را نهج البلاغه نام نهاد. كلمات اميرالمؤمنين (ع) از قديم ترين ايام با دو امتياز همراه بوده است. 1- فصاحت و بلاغت 2- همه جانبه بودن (چندي بعدي بودن) توأم شدن ايندو با هم سخن علي (ع) را در حد اعجاز قرار داد و به همين جهت سخن علي (ع) در حد واسط كلام مخلوق و كلام خالق قرار گرفته
وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: كَفـى بِالاَْجَـلِ حارِسـاً. و آن حضرت فرمود: اجل حتمى براى نگهدارى انسان بس است
وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: اِنَّ الْمِسْكينَ رَسُولُ اللّهِ، فَمَنْ مَنَعَهُ و آن حضرت فرمود: تهيدست فرستاده خداست، كسى كه او را محروم كند فَقَدْ مَنَعَ اللّهَ، وَ مَنْ اَعْطاهُ فَقَدْ اَعْطَى اللّهَ. خدا را محروم كرده، و هر كه به او ببخشد به خدا بخشيده
وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: النّاسُ اَبْناءُ الدُّنْيا، وَلايُلامُ الرَّجُلُ عَلى و آن حضرت فرمود: مردم فرزندان دنيايند، مرد بر دوستى حُــبِّ اُمِّــهِ. مادرش سرزنش نمى شود
وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: مَا الْمُبْتَلَى الَّذى قَدِ اشْتَدَّ بِهِ الْبَلاءُ و آن حضرت فرمود: كسى كه بلا و گرفتارى بر او سخت شده بِاَحْوَجَ اِلَى الدُّعاءِ مِنَ الْمُعافَى الَّذى لايَأْمَنُ الْبَلاءَ. نيازمندتر به دعا نيست از تندرستى كه از بلا ايمن نمى باشد
وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: رَسُولُكَ تَرْجُمانُ عَقْلِكَ، وَ كِتابُكَ و آن حضرت فرمود: فرستاده تو نزد ديگران بيان كننده عقل توست، و نامه ات اَبْـلَـغُ مـا يَـنْـطِـقُ عَـنْـكَ. رساترين چيزى است كه از جانب تو سخن مى گويد.
وَ سُئِلَ عَلَيْهِ السَّلامُ: كَيْفَ يُحاسِبُ اللّهُ الْخَلْقَ عَلى كَثْرَتِهِمْ؟ فَقالَ: از آن حضرت سؤال شد: خداوند چگونه حساب مردم را با اين همه جمعيت مى رسد؟ فرمود: كَما يَرْزُقُهُمْ عَلى كَثْرَتِهِمْ. همان گونه كه با اين جمعيت رزقشان مى دهد. فَقيلَ: كَيْفَ يُحاسِبُهُمْ وَ لايَرَوْنَهُ؟ فَقالَ: كَما پرسيدند: در حالى كه خدا را نمى بينند چگونه به حساب آنها مى رسد؟ فرمود: همان گونه كه يَـرْزُقُـهُـمْ وَ لايَـرَوْنَـهُ. آنان را روزى مى دهد در حالى كه او را نمى بينند
وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: ما اَهَمَّنى ذَنْبٌ اُمْهِلْتُ بَعْدَهُ حَتّى و آن حضرت فرمود: گناهى كه پس از آن مهلت يافتم تا دو ركعت نماز اُصَلِّىَ رَكْعَتَيْنِ; وَ اَسْأَلُ اللّهَ الْعافِيَةَ. به جاى آورم اندوهگينم نكرد; و از خداوند عافيت مى خواهم.
جايگاه علي عليه السلام درهستي معرفت و شناخت كامل شخصيت والاي اميرالمؤمنين علي (ع) و جايگاه او در جهان هستي در حد ب شر نيست چه رسول اكرم (ص) خطاب به مولا مي فرمايد : يا علي لا يعرفك الاّّّ الله و انا اي علي! تو را هيچكس نشناخت جز خدا و من درابتداي خلقت، معمار آفرينش، زمين و خورشيد و ماه و بر و بحر اعلام كرد كه آفرينش شما، آفرينش همه چيز، به طفيل محبت پنج نور مقدس است. يا ملائكتي و سكان سماواتي اعلموا اني ما خلقت سماء مبنيه و لا ارضا محديه و لا قمرا منيرا و لا شمسا مضيئه و لا فلكا يدور و لا بحرا يجري و لا فلكا يسري الا في محبه هؤلاء الخمسه. آفرينش بر محبت اينان رقم خورد و عرصه هستي به حب ولايت آنان از عدم شكل گرفت. اگر علي (ع) نبود، آفرينش به تكوينش نمي ارزيد . نوروجود علي (ع) ، مصباح پايگاه آفرينش شد وهستي اول با وجود او شكل گرفت. هدفنامه وجود را نيز به وجود او پيوند زدند. لو لا كلما خلقت الا فلاك و لو لا علي لما خلقتك… در زيارتنامه مولي در روز غدير علي (ع) را ندا مي دهيم : السلامٌَُُُ عليكُُ ايها النبأ العظيم، الذي هم فيه مختلفون سلام برتو اي خبر بزرگ عالم! خبر بزرگ هستي. پس علي (ع) راز بزرگ خلقت است! اما در او اختلاف كردند. اين بود كه اول مظلوم عالم هم ″علي″ نام گرفت. روزي پيامبر اكرم (ص) در جمع صحابه بودند و جبرئيل، ملك مقرب الهي هم به شكل انساني در آن جمع حاضر بود. پيامبر به جبرائيل رو كردند و با اشاره به اميرالمؤمنين علي (ع) فرمودند: آيا او را مي شناسي؟ عرض كرد: چگونه او را نشناسم كه او در عرش مرا معلم بود و شيوه عبوديت الهي را به من تعليم فرمود. تو به آدم وقتي كه از بهشت قرب رانده شد و به زمين فراق هبوط كرد، با ذكر نام علي (ع) و اهل بيت او به درگاه الهي پذيرفته شد. نوح نام او را بر كشتي خويش حك كردو لنگرگاه كشتي اش را مسجد كوفه قرار داد. خداوند در شب معراج با حبيب خويش با صوت علي (ع) سخن گفت. قرآن كريم، علي (ع) را به منزله نقش پيامبر دانست. فقل تعالوا ندع ابناء نا و ابناءكم و نساءنا و نساءكم و انفسنا و انفسكم (آل عمران 61) پيامبر فرمودند: من و علي از يك درختيم (انا و علي من ش جره واحده) و باز فرموده: (انت مني بمنزله هارون من موسي) و نيز: (انا مدينه العلم و علي بابها) همانا من شهر علمم و علي در آن است. و خطاب به مولي فرمود: (انت اخي و وصيي و وارثي) تو برادر من و وصي و وارث مني. در فرازي از دعاي ندبه پيامبر خطاب به علي مي فرمايد (لو لا انت يا علي لم يعرف المؤمنون بعدي) اي علي اگر تو نبودي مردم پس از من مؤمنان را نمي شناختند. در زيارت مطلقه مي خوانيم ((السلام علي ميزان الاعمال)) علي ميزان و معيار اعمال است. امام صادق (ع) در زيارت جدش عرضه مي دارد درود بر تقسيم كننده بهشت و جهنم، درود بر نعمت الهي بر نيكان : ((السلام علي قسيم الجنه و النار السلام علي نعمه الله علي الابرار)) محبت علي عامل رسيدن به كمال در دواير مختلف هستي،هر شعاعي به دور محوري مي چرخد و هر پديده اي حول قطب وجودي كه وابسته به اوست، دور مي زند. امام معصوم محور هستي، قطب عالم وجود، تكيه گاه آفرينش، واسطه فيض الهي به جهان هستي و نگهدارنده كائنات باذن الله است. در اين راستا، محبت و ولايت علي (ع) مربي همه موجودات، هدايتگر آنان به سوي كمال و سبب دوام و قوام تمامي پديده ها از جمال تا انسان است. پيامبر خدا (ص) در اين رابطه بيان زيبايي مي فرمايد: حبًٌ عليٍٍٍّ حسنه لا تضرمعها سيئهًٌ (بحار ج 9 ص 401) محبت علي (ع) حسنه اي است كه با وجود آن هيچ گناهي به انسان صدمه نمي رساند. بر اين معنا اگر محبت علي (ع) كه نمونه كامل انسانيت و طاعت و عبوديت و اخلاق است از روي صدق و راستي باشد، مانع ارتكاب گناه مي گردد. مانند واكسني كه مصونيت ايجاد مي كند و نمي گذارد بيماري در شخص ″واكسينه شده″ راه يابد. محبت پيشوايي مانند علي (ع) كه نمونه تقوا و پرهيزكاري است آدمي راشيفته رفتار علي (ع) مي كند. فكر گناه را از سر او بدر مي برد، البته به شرطي كه محبتش صادقانه باشد . كسي كه علي (ع) را بشناسد، تقواي او را بشناسد، سوزوگداز عارفانه او را، ناله هاي نيمه شبهايش را و ساده زيستي و كار و تلاش همه جانبه اش را بداند، محال است به خلاف فرمان او كه هميشه امر به تقوي و درستي مي كرد عمل كند. يعني هر محبي به خواسته محبوبش احترام مي گذارد و فرمان او را گرامي مي دارد. فرمانبرداري از محبوب لازمه محبت صادق است.
|