لزوم یادگیري احکام
بر هر مکلفی واجب است شرایط و مراتب امر به معروف و نهی از منکر و موارد وجوب و
عدم وجوب آن را یاد بگیرد تا مبادا در امر و نهی خود دچار عمل خلاف و منکر شود.
|
لزوم یادگیري احکام بر هر مکلفی واجب است شرایط و مراتب امر به معروف و نهی از منکر و موارد وجوب و عدم وجوب آن را یاد بگیرد تا مبادا در امر و نهی خود دچار عمل خلاف و منکر شود. فصل پنجم: مصادیق معروف و منکر باید معروف و منکر را بشناسید البته به شما بگویم عزیزان من! منکر را باید بشناسید. چیزهایی ممکن است به نظر بعضی منکر بیاید؛ در حالی که منکر نباشد. باید معروف و منکر را بشناسید. واقعاً باید بدانید این منکر است. غیر از تمنّا کردن است سوال:چند وقتی است که مشکل بدحجابی و ارائه ي فرهنگهاي غلط در دانشگاهها دغدغه ي بسیج این دانشگاهها شده است. اگر قاطعیت را ملازمه ي کارمان کنیم، مطرود خواهیم شد. پیشنهاد حضرتعالی چیست؟ جواب:قاطعیت یعنی چه؟ یعنی برخورد فیزیکی و جسمانی؟ اینکه درست نیست و ما اصلًا این را توصیه نمیکنیم؛ اما گفتن و تذکّر دادن، خوب است. چه اشکال دارد با اخلاقِ خوب تذکّر دهند؟ دیروز حدیثی را براي جمعی میخواندم که آمر به معروف و ناهی از منکر باید خودش به آنچه دارد امر و نهی میکند، هم عالم باشد و هم عامل . « رَفِیقٌ فِیمَا یَأْمُرُ وَ رَفِیقٌ فِیمَا یَنْهَی »؛ با رفق و مدارا امر و نهی کند. امر و نهی، یعنی دستور دادن -بکن، نکن- غیر از تمنا کردن است؛ اما همین را با رفق، مدارا و محبّت - نه با خشونت - انجام دهد. به نظرم اینطوري باید عمل شود.
خواهش ممنوع
سطوح بالا هم هستند، شما باید به او امر کنید؛ نه اینکه از او خواهش کنید؛ باید بگویید: آقا! نکن؛ این کار یا این حرف درست نیست. امر و نهی باید با حالت استعلاء باشد. البته این استعلاء معنایش این نیست که آمران حتماً باید بالاتر از مأموران، و ناهیان بالاتر از منهیان باشند؛ نه، روح و مدل امر به معروف، مدل امر و نهی است؛ مدل خواهش و تقاضا و تضرّع نیست. نمیشود گفت که خواهش میکنم شما این اشتباه را نکنید؛ نه، باید گفت آقا! این اشتباه را نکن؛ چرا اشتباه میکنی؟ طرف، هرکسی هست، بنده که طلبه ي حقیري هستم، از بنده مهمتر هم باشد، او هم مخاطب امر به معروف و نهی از منکر قرار میگیرد.
بارها گفته شود
نهی از منکر کردن، مثل این است که بگویید آقا چرا این کار را میکنی؟ این چه حرکت بدي است که انجام میدهی؟ یک نفر بگوید، دو نفر بگویند، ده نفر بگویند؛ بالاخره طرف مجبور میشود ترك کند؛ یعنی اگر بارها گفته شد، روحاً مغلوب میگردد. مؤثرتر از مشت پولادین حکومتها تعجّب نکنید. من به شما عرض میکنم که تأثیر امر و نهی زبانی اگر انجام گیرد از تأثیر مشت پولادین حکومتها بیشتر است. من چند سال است که گفته ام امر به معروف و نهی از منکر. البته عدّهاي این کار را میکنند؛ اما همه نمیکنند. همه تجربه نمیکنند، میگویند آقا چرا اثر نمیکند؛ تجربه کنید. منکري را که دیدید، با زبان تذکّر دهید. اصلًا لازم هم نیست زبان گزنده باشد و یا شما براي رفع آن منکر، سخنرانی بکنید. یککلمه بگویید: آقا! خانم! برادر! این منکر است. شما بگویید، نفر دوم بگوید، نفر سوم بگوید، نفر دهم بگوید، نفر پنجاهم بگوید؛ کی میتواند منکر را ادامه دهد؟ بهترین شیوهي برخورد با منکرات چیست؟ بستگی به این دارد که چه کسی بخواهد برخورد کند. اگر شما بخواهید برخورد کنید ، « زبان » است. شما به غیر از زبان، هیچ تکلیف دیگري ندارید. نهی از منکر براي مردم، فقط زبانی است. البته براي حکومت، اینطور نیست. اگر منکر بزرگی باشد، برخورد حکومت احیاناً ممکن است برخورد قانونی و خشن هم باشد؛ لیکن نهی از منکر و امر به معروفی که در شرع مقدّس اسلام هست ، زبان است ؛ « إنَّمَا هِیَ اللِّسَان »
وَ سُئِلَ عَلَيْهِ السَّلامُ عَنِ الْخَيْرِ ما هُوَ؟ فَقالَ: لَيْسَ الْخَيْرَ اَنْ يَكْثُرَ درباره خير از حضرت سؤال شد فرمود: خير افزون شدن مالُكَ وَ وَلَدُكَ، وَلكِنَّ الْخَيْرَ اَنْ يَكْثُرَ عِلْمُكَ، وَ اَنْ يَعْظُمَ مال و فرزند نيست، خير آن است كه دانشت زياد، و بردباريت حِلْمُكَ، وَاَنْ تُباهِىَ النّاسَ بِعِبادَةِ رَبِّكَ، فَاِنْ اَحْسَنْتَ بزرگ گردد، و به بندگى پروردگارت به مردم مباهات نمايى، پس اگر خوبى كردى حَمِدْتَ اللّهَ، وَ اِنْ اَسأْتَ اسْتَغْفَرْتَ اللّهَ. وَ لاخَيْرَ فِى خدا را شكر كنى، و اگر بدى نمودى به طلب مغفرت برخيزى. خيرى در الدُّنْيا اِلاّ لِرَجُلَيْنِ: رَجُل اَذْنَبَ ذُنُوباً فَهُوَ يَتَدارَكُها بِالتَّوْبَةِ، دنيا نيست مگر براى دو نفر: مردى كه مرتكب گناهانى شده و با توبه جبران نمايد، وَ رَجُل يُسارِعُ فِى الْخَيْراتِ. و مردى كه به جانب كارهاى خير مى شتابد.
وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: [ لايَقُولَنَّ اَحَدُكُمْ: «اللَّهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِكَ و آن حضرت فرمود: كسى از شما نگويد: «الهى، از امتحان به تو مِنَ الْفِتْنَةِ» لاَِنَّهُ لَيْسَ اَحَدٌ اِلاّ وَ هُو مُشْتَمِلٌ عَلى فِتْنَة. پناه مى برم» چه اينكه كسى نيست مگر اينكه مشمول امتحان است. وَلكِنْ مَنِ اسْتَعاذَ فَلْيَسْتَعِذْ مِنْ مُضِلاّتِ الْفِتَنِ، فَاِنَّ اللّهَ اما اگر كسى خواست از خدا پناه جويد بايد از فتنه هاى گمراه كننده پناه جويد، خداوند سُبْحانَهُ يَقُولُ: «وَ اعْلَمُوا اَنَّما اَمْوالُكُمْ وَ اَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ». سبحان مى فرمايد: «بدانيد كه اموال و فرزندانتان مايه امتحانند». وَ مَعْنى ذلِكَ اَنَّهُ سُبْحانَهُ يَخْتَبِرُهُمْ بِالاَْمْوالِ وَ الاَْوْلادِ معنى آيه اين است كه خداوند آنان را به اموال و فرزندان لِيَتَبَيَّنَ السّاخِطَ لِرِزْقِهِ وَالرّاضِىَ بِقِسْمِهِ، وَ اِنْ كانَ سُبْحانَهُ آزمايش مى كند تا ناخشنود از رزق او و راضى به نصيب او را معلوم سازد، اگر چه اَعْلَمَ بِهِمْ مِنْ اَنْفُسِهِمْ، وَلكِنْ لِتَظْهَرَ الاَْفْعالُ الَّتى بِها خداوند سبحان از خود آنها به آنها آگاهتر است، ولى آزمايش براى اين است كه يُسْتَحَقُّ الثَّوابُ وَالْعِقابُ، لاَِنَّ بَعْضَهُمْ يُحِبُّ الذُّكُورَ وَ كارهايى كه سزاوار ثواب و اعمالى كه موجب كيفر است آشكار گردد، زيرا بعضى از يَكْرَهُ الاِْناثَ، وَ بَعْضَهُمْ يُحِبُّ تَثْميرَ الْمالِ وَ يَكْرَهُ انْثِلامَ مردم عاشق فرزند پسر و متنفر از دخترند، و برخى عاشق افزايش مال و ناراحت از الْـحـالِ . نقصان ثروتند. [ وَ هذا مِنْ غَريبِ ما سُمِعَ مِنْهُ فِى التَّفْسيرِ.] اين از تفسيرهاى اعجاب آور است كه از حضرت شنيده شده.
وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: [ اَوْضَعُ الْعِلْمِ ما وَقَفَ عَلَى اللِّسانِ، و آن حضرت فرمود: پست ترين دانش آن است كه سر زبان مانده، وَ اَرْفَعُهُ ما ظَهَرَ فِى الْجَوارِح ِ وَ الاَْرْكانِ. و برترين دانش آن اسـت كه اثرش در اندام و اركان ظاهـر گردد.
|